نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید ( 917 )
ســوره 43 : ابراهیــم ( مـکّــی ـ 52 آیه دارد ـ جزء سیـزدهم ـ صفحه 255)
( قسمــت هفتــــم )
رَوِشِ دینـداری
جزء سیزد هــم صفحــه 257 ( آیه 12 )
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا
وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَ عَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
تفسیـــر لفظـــی :
و چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آن که ما را به راه هایمان رهبرى کرده است
والبته ما بر آزارى که به ما رساندید شکیبایى خواهیم کرد
و توکل کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند
تفسیر ادبی و عرفانی : [2]
آورده انـــــــــد که :
عارفی ؛ زاهــــدی را در بیابــــان دیــــد ،
گفت : چـــــــه می کنـــــــی ؟
گفت : قــــدم در تــوکل درست می کنم !
گفت : عمرِ خود را در عمرانِ باطنت تلـــف کردی ،
پس ؛ فنــــای تــو در توحیـــــدت کجا است ؟
نقـــل کرده انـــــــد :
یکی از صحابه ی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) بیمــــــار شد ، او را گفتند :
طبیب بیاوریم تا تو را درمـــــان کند ؟ گفت : طبیب مرا دید و گفت : من هرچه اراده کنم انجام می دهم ،
ولی تو باید صبـــــــــر داشتـــه باشی !
این آیت به ما می آموزد که :
باید بر رنـــــج شکیبـــــا بود ،
و بر اذیّــــــــت صبــــــــــــــــر داشت ،
که تحمـــــل کـــــردنِ درد ، از توکّـــــل است ،
که هرکس بر رنــــــج ها صبــــــــر نماید و ننــالـــد ،
او را ، هم مقـــام متوکلان است ، هم مقــــام صابـــران !
و در روشِ دین داری ، از این دو مقـــــــــام ، عزیــــــــزتر نیابی !
در اخبــــار آمـــــده است که :
موسی (ع) را علتی (بیماری) پدید آمد ، طبیبان گفتند : داروی این علت فلان چیز است ، موسی گفت : دارو نخورم تا خدا خود عافیت فرستد و شفـــا دهد ، علت بر او دراز گشت ، گفتند ای موسی ؛ این داروی تجربه شده اگر به کار بندی در آن شفـــــــا باشد ، موسی نشنید و دارو نخورد ، تا از مصــــدرِ جــــلال ، وحی آمد که : ای موسی ؛ اگر تو دارو نخوری من شفـــــا ندهم ، موسی دارو بخورد و شفـــــا یافت ! چرا که ؛ همان کس که درد را آفریده ، دارو را هم آفریده ، و خداوند دوست دارد تا بندگان از اسباب استفاده نمایند ! که او خود سبب ساز است .
آن گاه موسی را چیـــزی در دل آمد که ؛ بــــارخدایــــــا ؛ این چون است ؟ وحی آمد که : ای موسی ؛ تو چونی ؟ مپرس و اســـرار سنّــــت مـــا را مجــــوی ، که کس را به اســـــرار الاهیّت مـــــا راهی نیست ، و گفتن چـــــون و چــــــــــرا روا ، نــــــــه !
و بازهم همچنــــان انتظـــــــــــــــــار !
انتظار تا زمان فرو ریختن پایه های کاخ های ظلم و استبداد
تا کرملین و سفید و پکن و لندن و رُم
تحت فرمان تـــو آید بشود خاضع قُم
موضوع :